توصیههای اقتصاددانان به دانشجویان
مراسم تقدیر از هشت تن از اقتصاددانان دانشگاه شهید بهشتی، عصر سهشنبه در تالار شهید بهشتی دانشکده علوم اقتصادی این دانشگاه برگزار شد. در مراسم تقدیر از استادان دانشگاه شهید بهشتی مطرح شد توصیههای اقتصاددانان به دانشجویان در این مراسم که با استقبال دانشجویان و دانشآموختگان دهههای ۴۰ تا ۹۰ همراه بود، از مقام علمی اقتصاددانانی چون ابوالقاسم هاشمی، عبدالامیر خلیلی، حسین نمازی، سعید عابدی درکوش، فرشید سیم بر، کامبیز هژبرکیانی، محمود روزبهان و احمد توکلی تجلیل شد. مراسم با پخش کلیپی از این اساتید آغاز شد. وقتی تصویر «فریدون تفضلی» روی پرده افتاد، حاضران به وجد آمده بودند و این استاد اقتصاد را که «غایب بزرگ» مراسم میخواندند، مورد تشویقهای بیامان خود قرار دادند. علاوهبر تفضلی، نوری نایینی نیز در این مراسم حضور نیافت تا از میان ۱۰ اقتصاددانی که قرار بود تجلیل شوند، هشت نفر مورد تقدیر کانون دانشآموختگان قرار گیرند. اقتصاددان سختگیر حسین نمازی، اولین اقتصاددانی بود که روی سن رفت و از مقام او تجلیل شد. پیش از آنکه نامی از او برده شود، یکی از دانشجویانش پشت میکروفون رفت و به بیان ویژگیهایش پرداخت. «متولد ۱۳۳۰ و اهل شیراز. به کسی نمره نمیدهد و کمتر دانشجویی موفق شده از او نمره بالایی بگیرد!» از اولین وزیر اقتصاد دولت خاتمی، در میان تشویقهای گسترده حاضران تجلیل شد. او به دانشجویان توصیه کرد به اساتید خود احترام بگذارند و هر کس از جایگاه خودش درباره مسائل گوناگون سخن بگوید. علم اقتصاد مهمتر از پزشکی استاد بعدی با خصوصیاتی چون شوخطبعی و خوشتیپی از سوی یکی از دانشآموختگان به جایگاه دعوت شد. او گفت که چون متولد ۱۳ رجب در شهر نجف است، نامش را «عبدالامیر خلیلی» گذاشتهاند. خلیلی که دیپلم ریاضی فیزیک گرفته و دانشآموخته کارشناسی رشته ریاضی است، فوق لیسانس خود را با گرایش اقتصاد ریاضی و آمار گذرانده و تز دکترایش درباره منابع طبیعی بوده است. در این مراسم پیش از اینکه هر کدام از اساتید به روی سن دعوت شوند، کلیپی از آنان پخش میشد تا استاد موردنظر بخشی از خاطرات خود را بازگو کرده باشد. خلیلی در این کلیپ به شوخی گفت: «من خیلی با دانشجویان دوست بودهام و معتقدم در شمال تهران دو پارک وجود دارد. یکی پارک ملت و دیگری پارک ملی! گاهی احساس میکنم دانشجویان میآیند اینجا حال کنند!» سوال ثابتی که از اساتید در این کلیپ پرسیده میشد، نوع علاقه آنان به موسیقی بود که خلیلی گفت بیشتر دوست دارد قرآن بخواند. وقتی که روی سن آمد، پشت تریبون قرار گرفت و به حاضران چنین گفت: «بعد از انقلاب یک عده مستضعف شدند و عده دیگر مستکبر. در این میان فکر میکنم اساتید پس از انقلاب فرهنگی مستاصل شدهاند!» خلیلی افزود: «رشته اقتصاد از پزشکی مهمتر است، چون اگر یک پزشک اشتباهی مرتکب شود، تنها یک نفر را خواهد کشت، اما اگر اقتصاددانی اشتباه کند، ممکن است به نابودی یک ملت بینجامد.» او گفت: شما اگر دو کشور بزرگ کمونیستی شوروی و چین را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که چین توانست با اصلاح نظام اقتصادی خود، دنیا را بگیرد، اما شوروی نتوانست این اصلاحات را انجام دهد و از هم پاشیده شد.» دانشجویان جاهطلب باشند داوود سوری، اقتصاددان جوان عضو هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، مامور شد تا با بیان ویژگیهای یکی دیگر از اساتید اقتصاد، او را به جایگاه دعوت کند. سوری گفت: «از بخت خوب من میخواهم نام یکی از اقتصاددانانی را به زبان بیاورم که بیشترین دروس را با ایشان گذراندهام. او متولد سال ۱۳۲۶، بسیار مقتدر، با صلابت، متعصب برای یاد دادن و مسلط و معتقد به آموزش است.» حاضران وقتی این ویژگیها را شنیدند، نام «دکتر ابوالقاسم هاشمی» را به زبان آوردند و او را مورد تشویق بیامان خود قرار دادند. این اقتصاددان در کلیپ خود با اشاره به سابقه ۳۰ ساله خود در تدریس، گفت: «همیشه خواستهام حس جاهطلبی دانشجویان را تحریک کنم، چون اگر دانشجویان جاهطلب نباشند، جامعه دچار رخوت خواهد شد و من امروز این رخوت را در جامعه احساس میکنم.» او گفت: «سن انسان که بالا میرود بیش از آنکه به آرزوهایش بیندیشد، با خاطراتش زندگی میکند و امروز هم من با بیش از ۳۰ سال تدریس خاطرات شیرین خود را در این دانشکده مرور میکنم.» هاشمی وقتی پشت تریبون قرار گرفت، خطاب به حاضران گفت: «هیچ لذتی برای معلم بالاتر از آن نیست که دانشجویانش را در حال رشد ببیند. این بار میخواهم به دانشجویان و کسانی که قصد دارند رشته اقتصاد را ادامه دهند، بگویم درست است که چند صباحی است دچار رخوت شدهایم اما این رخوت گذر خواهد کرد و جامعه ما پویا خواهد شد.» اقتصاد را بشناسید دانشجویی که قرار بود از سعید عابدی درکوش دعوت کند تا روی سن قرار گیرد، او را متولد سال ۱۳۳۰، خوش لباس، خوشاخلاق و اهل تجارت خواند. کلیپ که پخش شد، تصویر «در کوش» روی پرده افتاد و او خود را چنین توصیف کرد: «بچه خیابان فرهنگ محله امیریه هستم. پدرم کارمند بانک مرکزی بود. وقتی میخواستم وارد دانشگاه شوم، رشتههای زیادی را انتخاب کردم که پدرم گفت لااقل اقتصاد را هم انتخاب کن که اگر در رشتههای دیگر قبول نشدی، لااقل اقتصاد بخوانی بتوانی در بانک مرکزی استخدام شوی!» او گفت: «اگر امروز من خارج از دانشگاه هم به فعالیت مشغول هستم، دانشگاه دلیلش بوده است. پیش از آنکه دانشگاه آزاد بخواهد تاسیس شود، من پیشنهاد دادم دانشگاه شبانه شهید بهشتی ایجاد شود تا این دانشگاه بتواند درآمدزایی داشته باشد. اگر این اتفاق میافتاد، شاید بسیاری از اساتید در این دانشگاه میماندند و در بیرون از فضای اینجا، فعالیت دیگری نمیپذیرفتند.» درکوش افزود: «همیشه دروس اقتصاد خرد ۱ یا کلان ۱ را در دانشگاه تدریس دادهام تا دانشجویان ترم اول را بتوانم به این رشته علاقهمند کنم. همیشه هم با مطالعه به کلاس آمدهام و مطالب جدید خواندهام تا به دانشجویانم ارائه دهم.» این اقتصاددان خود را یکی از هواداران متعصب باشگاه استقلال تهران و طرفدار صدای محمد اصفهانی دانست و به دانشجویان پیشنهاد کرد که اگر میخواهند در رشته اقتصاد موفق باشند، باید روی اقتصاد شناخت پیدا کنند. هیچگاه اجرایی نشدم استاد بعدی که قرار بود از آن تجلیل شود متولد ۱۳۲۶، بسیار جدی و یکی از سختگیرترین اساتید اقتصادسنجی معرفی شد. کامبیز هژبر کیانی که سال ۸۳ استاد تمام دانشگاه شد، در سال ۱۳۸۶ تقاضای بازنشستگی کرد تا پس از آن در دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات مشغول تدریس شود. او در کلیپ خود گفت: «در طول تدریس پیشنهادهای زیادی برای کارهای اجرایی داشتهام که هیچ گاه نپذیرفتهام و همواره خواستهام در دانشگاه بمانم.» هژبرکیانی با بیان خاطرهای افزود: «همیشه دانشجویانم گمان کردهاند که من «لر» هستم. درحالی که اصالتا تهرانیام. یادم میآید به یکی از دانشجویان نمره ۵/۹ داده بودم. یک روز دیدم آن دانشجو وارد اتاقم شد و گفت سلام همشهری! به او گفتم من لر نیستم، اما برای تمام اقوام ایرانی مخصوصا قوم لر احترام قائلم. ناگهان او گفت حالا که برای لرها احترام قائلید پس ۵/۹ مرا ۱۰ کنید!» وقتی که هژبر کیانی پشت تریبون قرار گرفت از دانشجویان خواست که اگر میخواهند در رشته اقتصاد به تحصیلات خود ادامه دهند و آینده شغلی خود را دراین رشته ببینند، باید از امکانات حداکثر استفاده را ببرند و بر دانششان بیفزایند.» اقتصاددان بعدی را دارای عرق ملی فراوان معرفی کردند که اقتصاد بخش عمومی را تدریس میکند و بسیار پرکار و پر انرژی است. اقتصاددان وطن پرست فرشید سیمبر، متولد سال ۱۳۲۳، که در سال ۴۰ دیپلم ریاضی را گرفته در کلیپ خود گفت: «شاید بتوان برای ایجاد پل و جاده و کارخانه از بیرون مهندس وارد کشور کرد، اما برنامهریزی اقتصادی در کشورمان باید حتما توسط اقتصاددانان ایرانی نوشته شود، چون باید برنامهای تدوین شود که با روحیات و خلقیات ایرانیان تطابق کند.» او که دل شکستهای از بازنشستگی خود داشت، از دانشجویان خواست شرایط کشور را تحمل کنند و به فکر مهاجرت نباشند و تا میتوانند به سرزمینشان خدمت کنند. این اقتصاددان با ذکر خاطرهای گفت: «چون بنده یک دامداری هم دارم همیشه دانشجویانم پرسیدهاند که اقتصاد چه ربطی به دامداری دارد که برخی اوقات مجبور میشدم در این باره به دانشجویانم توضیحاتی ارائه کنم.» ناچار به مهاجرت شدم مراسم به آخر خود نزدیک میشد که ویژگی اقتصاددان بعدی بیان شد. گوینده او را بهترین نویسنده کتاب اقتصاد در دهه ۶۰ معرفی کرد و خوش برخوردی را از خصوصیات بارز او دانست. محمود روزبهان، متولد ۱۳۳۰ اقتصاددان برجستهای بود که کلیپ آن در ادامه این مراسم پخش شد. او گفت: «با اینکه فرصتهای زیادی برای خروج از کشور داشتهام و خانوادهام در آمریکا بودهاند، وطن را ترک نکردماما حدود ۵/۲ سال پیش تقاضای بازنشستگی کردم و به خارج از کشور رفتم.» چگونه اقتصاددان شدم آخرین سخنران احمد توکلی بود که پشت تریبون قرار گرفت و خاطرات خود از تحصیل و تدریس در دانشگاه شهید بهشتی را به صورت زنده بیان کرد. او که با تاخیر به مراسم رسیده بود نتوانست شکار عکاسان شود اما تا آخر برنامه ماند تا بخش پایانی تقدیر از استادان به نام او رقم بخورد. او گفت: «متولد سال ۱۳۳۰ هستم و در سال ۴۸ دیپلم خود را از دبیرستان خوارزمی گرفتهام. به خواست پدرم وارد رشته مهندسی در شیراز شدم که بهدلیل انجام فعالیتهای سیاسی اخراج شدم. در سال ۵۶ ساواک از من خواست اگر میخواهم به دانشگاه برگردم باید با آنان همکاری کنم که قبول نکردم.» توکلی افزود: «با توجه به اینکه نتوانستم در دانشگاه به تحصیل ادامه دهم در حوزه، فلسفه خواندم و با فلسفه علم آشنا شدم که این مطالعات به من در درک معرفت اقتصادی کمک کرد.» او گفت: «در سال ۱۳۶۸ دوباره در دانشگاه نام نویسی کردم و در رشته اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی قبول شدم. برخی استادان از من میپرسیدند که چرا میخواهی درس بخوانی؟ شما که در دولت و مجلس بودهاید چه نیازی به درس خواندن دارید؟ گفتم من واقعا آمدهام به دانشگاه شهید بهشتی که درس بخوانم و فکر میکنم این موضوع را در طول تحصیل به اثبات رساندم.» توکلی افزود: «یادم میآید روز اولی که به کلاس دکتر تفضلی رفتم، چند دقیقهای با تاخیر وارد شدم. در کلاس را که زدم ایشان گفتند، بفرمایید و من هم رفتم که بنشینماما ایشان گفتند منظورم این است که بفرمایید بیرون!» از نظر این چهره اقتصادی مجلس، مشکل اصلی کشور این است که مهندسان آن را اداره میکنند و جامعه را مانند موتور میبینند. مهندسان نگاهی پویا و متناسب با جامعه ندارند و در برخورد با مردم به گونهای رفتار میکنند که کارها پیش نمیرود. او گفت: «درد دیگر جامعه این است که وفاداری به علم، دین و قانون ضعیف شده و این پایبند نبودن سبب شده که گاه در مجلس و کمیسیون تلفیق تک و تنها بمانم. گاهی اوقات خودم را تنها در مجلس میبینم و به برخی همکاران میگویم چرا به علمتان وفادار نیستید و به خاطر منافع محلی و حوزه انتخابیهتان از آنچه آموختهاید به سادگی عبور میکنید؟» در پایان این مراسم یاد استادانی چون تفضلی و نوری نائینی که غایب بودند گرامی داشته شد و خاطره استادانی چون محسن نوربخش زنده نگه داشته شد.»