آتش بازار با اتهامزنی گلستان نمیشود
یادداشت: به قلم حمید اسلامی راد
آتش بازار با اتهامزنی گلستان نمیشود
سازمانهای دولتی به وظایفشان عمل کنند
حالا سه روز از خاموشسازی آتش پاساژ موسویمهر گذشته است و دادستانی در این پاساژ و پاساژ پشت سری را پلمپ کرده و لاک و مهر زده است. شماری از کسبه که مغازههایشان در پاساژ است پشت در بسته ایستادهاند و درباره چگونگی بیرونبردن وسایلشان گپ میزنند. یکی میگوید گویا دو نفر زیر آوار مردهاند تا از زیر آوار بیرونشان بیاورند و پزشکی قانونی هویتشان را تایید کند در پاساژ باید بسته باشد.
در حالی کسبه از کشتهشدن دو نفر در آتشسوزی سخن میگویند که دو روز پیشتر، سخنگوی آتشنشانی تهران پس از پایان خاموشسازی آتش گفته بود این آتشسوزی تلفات جانی نداشته است. بخشی از پاساژ موسوی مهر هنگام آتشسوزی فرو ریخته است. حدود هفتاد مغازه و واحد تولیدی کامل سوختهاند و کالا و سرمایه هنگفتی دودِ هوا شده است.
نه این نخستین آتشسوزی بازار تهران است و نه آخرین آن. همچنانکه روز یکشنبه بازار بینالحرمین نیز دچار آتشسوزی شد. آتش خاموش شده است و امروز همه دنبال گناهکار میگردند، یکی کارگر سربههوا را گناهکار میداند که صبحانهاش خانمانبرانداز شد، دیگری گناه را گردن کاسبی میاندازد که زیرزمین پاساژ را کرده بود انبار چسب. بیگمان، کارگر و کاسب صاحب چسب و مالک پاساژ و کسبه هر کدام بهاندازهای در این پیشامد نقش و سهمی دارند اما گناهکار دانستن اینها و بستن پرونده، به آتشسوزیها در بازار تهران پایان نخواهد داد.
پایه بازار تهران در دوره شاهطهماسب گذاشته شد و رفتهرفته بخشهای تازهای تا دوره پهلوی به آن افزوده شد. پیشینه بازار کفاشها به دوره ناصرالدینشاه باز میگردد. گذرها و دالانهای بازار تهران یک روز با برافروختن مشعل روشن میشد، یک روز چراغ گاز و یک روز با چراغ برق. تهران امروز، دیگر تهران دوره صفویه و قاجاریه و پهلوی نیست؛ هم در پهنا و بلندا بزرگ شده است، هم جمعیتی که در خود جا داده بسیار بیشتر از جمعیت ایران در پایان سال ۱۳۵۷ است. از سوی دیگر همخوان با دگرگونیهای صنعتی و فناوری، شکل زندگی، تولید، بازرگانی و داد و ستد نیز دیگرگونه شده است. کوتاه این که بازار قدیمی تهران نه پاسخگوی نیاز امروز تهران است و نه امکانات آن پاسخگوی حضور حجم بزرگی از صنوف مختلف.
بازار تهران نقشه راه تاسیسات زیربنایی ندارد. درواقع هر نوع تاسیسات زیربنایی که به زندگی مدرن افزوده شده، بدون نقشه اندیشیدهشده، راه خود را به بازار گشوده است. در بازار که راه میروید همین بس که سرتان را بالا بگیرید و نگاهی به ساختار کابلکشی برق و تلفن بیندازید، نگاهتان با یک بینظمی تو در تو و در همپیچیدهای روبهرو میشود که نهتنها آلودگی بصری ایجاد کرده که بیش از چهلسال از عمر کابلها گذشته، فرسوده شده و در بسیاری نقاط دچار پوسیدگی شدهاند که همین نکته آسیبزاست و خطر آتشسوزی را بالا افزایش میدهد. تاسیسات زیربنایی عمومی مانند شیرهای آتشنشانی در بیشتر نقاط بازار فراهم نشده است و از سوی دیگر با توجه به ساختوسازها و دگرگونیهای بافتی در بازار هیچ نقشه کاملی از بافت بازار در دسترش نیست.
بازار تهران یکی از نمادهای تاریخی تهران است که از ارزندهترین جاذبههای گردشگری شهر شمرده میشود که باید بماند اما برای ماندگاری و تابآوری آن کارهایی باید انجام شود که بیشتر این کارها در حوزه وظایف سازمانهای حکمرانی مانند شهرداری، سازمانهای توزیع برق، آبوفاضلاب، گاز شهری و میراث فرهنگی تعریف شده است. تابآوری و ماندگاری بازار تهران نیازمند ایمنسازی و همزمان سازماندهی پیشهها و صنفهای فعال در بازار است.
در گام نخست سازمانهای مسئول حکمرانی با محوریت شهرداری باید در زمینه استانداردسازی تاسیسات زیربنایی و شهری و فراهم کردن تاسیسات مدیریت بحران گام بردارند و طرحهای عملیاتی مطالعهشده را به انجام برسانند و همانگونه که دولت و شهرداری در ردیفهای درآمدی خود روی مالیات و عوارض بازار حساب ویژه باز کردهاند متناسب درآمد عوارضی و مالیاتی خود، به نیازمندیهای اساسی بازار پاسخ بدهند و خدمات لازم را ارایه کنند. آنچه تاکنون دیدهشده، این است که سازمانهای مسئول از زیربار مسئولیت شانه خالی کرده، وظایف خود را به دوش کسبه انداختهاند و در پی هر حادثهای آمار هشدارهای خود را رسانهای کردهاند. تاکنون بیشتر کارهای ایمنسازی بازار به دست خود کسبه و نمایندگان صنفی آنها انجام شده است. ایمنسازی انجامشده چندان فراخور نیاز بازار نبوده چرا که هر جا کسبه پیگیر ایمنسازی دکانها و مغازهها و گذرها و پاساژها بودهاند به دیوار ماده ۱۰۰ قانون شهرداریها برخوردهاند.
شهرداری از یک سو به کسبه و بازاریان برای ایمنسازی فشار میآورد و از دیگر سو با ماده ۱۰۰، سد بزرگی جلو کسبه ساخته است و هرگونه ایمنسازی را به داشتن پایان کار گره زده است در صورتی که ایمنسازی یکی از ضوابط و شاخصههای پیش از صدور پایان کار باید باشد.
گام دوم که ایمنسازی بازار را تکمیل و تضمین میکند، ساماندهی پیشهها و کسبوکارهای فعال در بازار است. آتشسوزی بازار سیدولی، امروز صنف کفاش و تامینکننده چرم و مواد اولیه سرخط رسانهها کرده است اما تنها این صنف نیست که در میان مواد و کالاهایش، مواد آتشزا و خطرآفرین دارد. بازار پر از کالاهای صنوف مختلف است که ویژگی آتشزایی دارند و این مواد چه در بازار باشند چه هر جای دیگر با کوچکترین پیشامدی ممکن است خطرساز شوند. سازمانهای حکومتی جای نشاندادن انگشت اتهام سوی صنف کفاش یا هر صنف دیگری نخست وظیفه ایمنسازی خود را انجام دهند و سپس با مشارکت وزارتخانههای کشور، راه و شهرسازی، صمت و سازمانهای تابع آنها و تسهیلات و اعتبارات بانکی کمسود زمینه ساماندهی کسبوکارها و انتقال واحدهای تولیدی به بیرون از بازار را فراهم کنند و با بستههای تشویقی تخفیف مالیاتی تولیدکنندگان را به انتقال از بازار تشویق کنند. ا
۲۱:۲۱
کنون شهرک صنعتی کفش قرچک یکی از مقصدهای کوچاندن تولیدیها به بیرون از بازار است که گرانی زمین، دست بسیاری از تولیدکنندگان واحدهای تولیدی کوچک به این شهرک را بسته است و به حمایت تسهیلاتی و تشویقی دولت نیاز دارند. دو مجموعه شهرک صنعتی تجاری تعاونی سرزمین کفش و اتحادیه کفاشان اسلامشهر سالهاست که معطل مجوزهای دولتی ماندهاند و دولتی از پی دولت دیگر میآید و میرود اما گره از کار فروبسته آنها باز نمیشود. هر ساله هزینههای گزافی برای مدیریت حوادث و پیشامدهای آتشسوزی در بازار میشود و اموال و سرمایههای بسیاری دود میشود و از دست میرود، سازمانهای دولتی جای متهمکردن کسبه و بازار اگر متعهد به انجام وظایف خود در ایمنسازی بازار و ساماندهی پیشهها و مشاغل بشوند و ان را به انجام برسانند سرمایه و ثروت مردم که سرمایه همه کشور است به باد نمیرود. با خرد و اندیشه این آتش را به بازار گلستان کنید.